سرزمين هميشه جاويد ايران





به گفته بعضی از محققین از جمله ماژیران موله هرتز فیلد و گیرشمن و طبق اسنادی که از تپه های سیلک به دست آمده عده ای بر این باورند که پیش از آریایی ها به مدت 3000 سال زنان بر ایران حکومت می کردند که ایران بان نامیده می شدند و چون از این دوره تاریخ اطلاعات زیادی در دست نیست عده ای به افسانه ها و روایات روی آوردند و در مورد آنها نوشته اند .
اما در 50 سال اخیر تلاش های باستان شناسان و محققان اروپایی به ثمر رسید و توانستند حقایق و اسنادی در مورد این دوره از تاریخ ایران به دست بیاورند .
از اطلاعاتی که امروزه در دست داریم چنین به نظر می رسد که مکان اولیه این افراد در تپه های سیلک (کاشان امروزی) بوده است و به علت تغییرات آب و هوایی و زلزله ای که در سیلک که بهشت ایرانیان از نظر سر سبزی بوده است آنها مهاجرت کرده و به زابلستان رفته اند . در آنجا به علت هجوم و حمله بومی های وحشی که از تمدن به دور بوده اند و دیو خوانده می شده اند به مازندران رفته و در آنجا تمدنی بر جای نهادند . با شروع دوره پهلوانی از آنجایی که مردان از لحاظ قوای جسمی از زنان بر تر بودند دوره زن سالاری و حکومت ایرانبان ها به پایان رسید و جای خود را به مرد سالاری داد.
یکی از موضوعاتی که بسیار مورد توجه محققان بوده است اختراعات و اکتشافات ایرانیان در این دوران بوده که حاکی از نبوغ ایرانیان است و اطلاعات زیادی در دست داریم :

ما در این دوران اسمی از سنوات نمی بریم چون نمی دانیم تمدن سیلک چه موقع به وجود امد و ایران بان چه موقع به زابلستان مهاجرت کرد و از تاریخ خشک شدن دریاچه مرکزی و بزرگ ایران بدون اطلاع هستیم و ...
در زمانی که برای اولین بار ارتش سوار در ایران به وجود آمد در ایران یک تحول فکری و مذهبی بزرگ صورت گرفت و ملت ایران که تا آن موقع خورشید را می پرستید متوجه گردید که خدای حقیقی خورشید نیست و بلکه آن می باشد که خورسید ماه و ستارگان را آفریده است.
در آغاز تمدن سیلک فکر پرستیدن خورشید از طرف ایرانیان هم یک نبوغ بزرگ بوده است و هرچه در زمین است از خورشید به وجود آمده است و در کره خاک چیزی نمی توان یافت که به خورشید وابسته نباشد لذا هرگاه یک جامعه بدوی خورشید را بپرستد نباید به آنها ایراد گرفت
ایرانیان باهوش متوجه شدند که خورشید با همه قدرتی که دارد خدا نیست و آن که خورشید را به حرکت در می آورد باید پرستید و خورشید مظهر قدرت اوست نه خود او.
این عقیده خدا پرستی پاک ترین عقیده توحیدی است و در هرجا که قومی وجود دارد و به خدای یگانه معتقد می باشد آن عقیده را از ایرانیان اقتباس کرده و ریشه توحید در تمام مذاهب توحیدی در آغاز در ایران روییده و نکته جالب این است مه در 5 یا 4 هزار سال قبل از میلاد مسیح که فکر خدا پرستی در ایران به وجود آمد طوری برجسته و می توان گفت کامل بود که فرقی با یک خدا پرست موحد امروزی ندارد.
ایرانیان در راه یکتا پرستی مربی تمام اقوام جهان بودند اما خود مربی نداشتند همانطور که در کشاورزی و صنعت و تربیت دام و بحرپیمایی هم دارای مربی نبودندلیکن آموزگار ملل دیگر شدند.
از دیگر مظاهر فهم و نبوغ ایرانیان این بود که انها دریافتند که باید آب وزمین را پاک نگاه داشت و آلوده نکرد . امروزه 7 یا 6 هزار سال از آن تاریخ می گذرد هنوز ذر جهان اقوامی هستند که متوجه این موضوع نمی شوند و زمین و آب را آلوده می کنند (از جمله خودمون ) در صورتی که با آلوده کردن زمین و آب به جان خود سوء قصد می کنند چون آب آلوده تولید امراض می کند و سبب فنای نوع بشر می شود
یکی از ابتکارات ایرانیان از لزوم پاک نگاه داشتن زمین وآب حفر چاه بود . ملل دیگر چاه نداشتند و زباله طبیعی بدن و فاضلاب را بر زمین قرار می دادند و زمین را آلوده می کردند ولی ایرانیان چاه داشتند و برخی از چاه های ایشان در 50 سال اخیر کشف شده است .
برای ذکر اهمیت ابتکار باید گفته شود که بعضی از ملل اروپایی از جمله فرانسوی ها تا قرن 17 میلادی چاه نداشتند.
موضوع اصلی دیگر مسئله اختراع خط و الفباست
خط و الفبا در ایران مقارن با دوره پهلوانی و پیدایش مذهب توحیدی اختراع شد و منسوب کردن اختراع خط و الفبا به فنیقی ها اشتباه است . این خطا 50 سال پیش قابل بخشایش بود ولی امروز قابل عفو نیست چون در ایران از دل خاک کتیبه هایی خارج شده است مسبوق به 7000 سال قبل از این در صورتی که مورخین اختراع خط و الفبا را از طرف فنیقی ها مسبوق به 4000 سال قبل از این می دانند
در دوره تاریخی ایرانیان 3 نوع الفبا داشتند یکی برای نوشتن کتاب ها و مطالب مذهبی و دیگری برای نوشتن کتب معمولی و سوم برای نوشتن همه چیز و تمام صدای پرندگان و پستانداران و صدای باد و امواج و در کل اصوات.
الفبای سوم ایرانیان نه تنها الفبا بلکه نت موسیقی هم بود و با آن می تانستند هر نوع اهنگ را بنوازند
این آهنگ ها امروز در ایران وجود ندارد ولی در ارمنستان هست و یک قسمت از آهنگ های اصیل ارمنی عبارت است از آهنگ هایی که از ایرانیان اقتباس کردند.
کافی است که یکی از کتیبه های خط میخی را که از دوره هخامنشی باقی مانده از نظر بگذرانید تا معلوم شودالفبای ایرانیان یکی از زیبا ترین الفبا های جهان است و دارای نظم و ترتیب و تناسب می باشد.
بعضی از مورخین قدیم گمان کرده اند که در ایران قدیم خواندن و نوشتن مخصوص پیشوایان روحانی و در ادوار بعد مخصوص پیشوایان دین و دبیران بوده است در صورتی که در ایران قدیم (قبل از ساسانیان) همه از زن و مرد می توانستند بخوانند و بنویسند . علت اینکه همه می خواندند و می نوشتند این بود که خواندن و نوشتن جزو وظایف مذهبی بودو هرکس می بایست سواد داشت تا متون مذهبی را بخوند .
هرودوت که یک مورخ یونانی است در کتاب جنگ های ایران نوشته است که تمامی سربازان ایرانی سواد خواندن و نوشتن داشتند .
بعد از تهاجم مغول و سوزانده شدن کتاب های ایرانیان بعضی از مورخین سطحی که از سوابق فرهنگی ایران بی خبر بودند گفتند که اعراب کتاب خواندن و کتابت را به ایرانیان آموختند در صورتی که کلمه کتاب که وارد زبان عربی گردیده یک واژه کاملا فارسی است و از ریشه کتو می باشد و بعضی از عربها تا آخر عمر حتی یک کتاب ندیده بودند و اولین بار در تمدن عرب کلمه کتاب در قرآن نازل گردید و ارنست رنان نویسنده و لغت شناس فرانسوی می گوید فرهنگ و ادب عرب از ایرانیان جان گرفت .
ایرانیان اولین قومی بودند که مقیاس ها را به اقوام دیگر آموختند و به آنها آموختند برای وزن کردن و اندازه گیری طول و اندازه گرفتن مایعات و غله باید مقیاس ثابت و متحد الشکلی داشته باشند.هزارها سال قبل از اینکه حکومت انقلابی فرانسه دستور بدهد وزن سنگ هایی را که در ترازو گذاشته می شود را بنویسند در ایران وزن سنگ ها را بر روی آن حک می کردند و امروزه هم این سنگ ها وجود دارند.هزارها سال قبل از این که لیتر فرانسوی واحد مقیاس حجم حجم برای مایعات گردد گیل ایرانی منتها به اسم دیگر وسیله سنجیدن مایعات بود.
اولین شهرها به مفهوم واقعی شهر در ایران ساخته شد و این را هرودوت که او را پدر مورخین می دانند گفته است . او می گوید کورش مبادرت به ساختن 20 شهر در ایران کرد و گفت عرض معابر درجه اول شهرها 80 ذراع می باشد
اگر ذراع را نیم متر حساب کنیم معابر 40 متر عرض داشته اند
مورخین تا امروز از مهاجرت نژاد آریایی به ایران صحبت می کردند ولی اسمی از مهاجرت ایرانیان به خارج نمی بردند و نمی گفتند که ایرانی ها هم به خارج از کشور مهاجرت کرده اند .
مقصود ما در این جا از ایران عبارت است از منطقه ای وسیع بین کوه های هندوکش و رودهای جیحون و سیحون و رودهای بین النهرین و دریای مازندران و دریای عمان و خلیج فارس و اقوام ایرانی در این منطقه وسیع به دسته های متعدد تقسیم می شدند و در سه هزار سال قبل از میلاد سه دسته از این اقوام مشخص شدند یعنی به طور وضوح از دسته های دیگر متمایز شدند و آنها عبارت بودند از پارث ها و پارس ها و مادها. بین این سه دسته ,اقوام دیگر هم بودند که از لحاظ نژادی و لهجه به یکی از این سه دسته شباهت داشتند
مثل سکاها در زابلستان و سیستان کنونی و قسمتی از افغانستان امروزی زندگی می کردند و مورخان نتوانسته اند انها را وابسته به هیچ یک از اقوام سه گانه ذکر شده نمایند یا کوه نشینان مغرب ایران که در زاگرس زندگی می کردند و امروزه انها را به اسم لر می خوانند و مورخین نتوانستند کوه نشینان را وابسته به هیچ یک از اقوام سه گانه نمایند.
اقوام پارث پارس و ماد بر اثر مهاجرت های داخلی اقوام ایرانی از یکدیگر مجزی شدند و هیچ یک از آنها از خارج نمی آمدند اما بین آنها و آقوام تور و اوز و قز که ایران را مورد حمله قرار می دادند قدری اختلاط حاصل شد.
اقوام ایرانی بعد ار اینکه بارها در داخل کشور ایران از نقطه ای به نقطه دیگر مهاجرت کردند در صدد برآمدند که به خارج از کشور مهاجرت نمایند
آنها برخلاف تصور بعضی از مورخین که بشر اولیه را جهانگرد دانسته اند جهانگرد نبودند تا اینکه برای سیاحت مسافرت نمایند . آنچه آنها را وادار به مهاجرت کرد همان بود که ماژلان و کریستف کلمب و واسکودوگاما را وادار به مسافرت کرد یعنی لزوم تحصیل معاش
قسمتی از ایرانیان هنگام مهاجرت راه مشرق را پیش گرفتند و خود را به سرزمین هایی که امروزه به اسم پاتانستان و کشمیر خوانده میشود رسانیدند هنوز کشمیر به اسم ایران جدید یا ایران ثانی خوانده می شود.قسمتی دیگر راه مغرب را در پیش گرفتند و خود را به سوریه و ساحل دریای سفید(مدیترانه) رسانیدند
آنها چون بحر پیمایی می دانستند و می توانستند کشتی بسازند بعد از اینکه به ساحل دریای مدیترانه رسیدند کشتی ساختند و بحر پیما شدند و چون سواحل مدیترانه حاصلخیز و سبز بود در هر نقطه که برای سکونت مناسب بود کوچ نشین به وجود آوردند از جمله یک کوچ نشین در محلی امروز به اسم مارسی خوانده میشود ایجاد کردند و یکی از کوچ نشین های ایرانیان در منطقه (موناکو) قرار داشته و در انجا از زیر خاک آثاری به دست آمده که وجود یک تمدن ایرانی را در آنجا محرز کرد و نشان داد که در دوره هخامنشیان در آنجا کوچ نشین ایرانی وجود داشته به همین جهت یکی از رجال دیپلماسی ایران به اسم پرنس ارفع الدوله در همان نقطه یک کاخ ساخت تا اینکه محل کوچ نشین ایرانیان مشخص باشد.
نکته دیگر این است که نقش گل زنبق نقش مخصوص ایرانیان بوده است و اینک در خرابه های پرسپولیس نیز دیده می شود و دیگران این نقش را از ایرانیان اقتباس کردند سلاطین فرانسه تا قبل از انقلاب آن کشور این نقش را علامت رسمی خود کرده بودند همان گونه که نازیها که علامت صلیب شکسته را علامت رسمی خود کردند تصور می کردند که یک علامت آریایی اروپایی است در صورتی که از علایم بسیار قدیم ایرانیان بوده است.
پایان

برگرفته از کتاب سرزمین جاوید برگردان زنده یاد ذبیح الله منصوری




قیر در روزگار باستان
کشور ایران باستان بمناسبت تجربه طولانی و موقعیت خاص خود حقا شایسته ان است که در زمینه های علوم مختلف که گوی سبقت را از کلیه تمدنهای جهان باستان ربوده مورد مداقه و مطالعه قرار گیرد.از نظر تاریخی در ان زمان که جهانیان از نفت و قیر اگاهی نداشتند.ایرانیان متمدن و با شکوه
به اهمیت و خواص انها پی برده بودهند.شاهد این ادعا اثار بدست امده از حفریات و کاوش های باستانی و نبشته های مورخین یونانی و رومی و جغرافیدانان و جغرافی شناسان جهان میباشد.برای رعایت اختصار به برخی از انها اشاره می شود.
۱-کاوش های باستانشناسی محقق داشته است که از زمان سومر(در حدود ۶۰۰۰سال پیش)در شوش از قیر بعنوان ملاط ساختمان استفاده می شده است.کشتی ها و ظروف و قایق ها را با قیر اندود میکردندتا اب بدان ها سرایت نکند.
۲-ایرانیان که اتش را مقدس می شمردند گاز نفت را که در پاره ای از جاها از زمین خارج می شد.مشتعل کرده و چون همیشه باید روشن میماند انرا مقدس و منور نمودند.اتشکده ها بنا کردند تا اتش جاودان بماند
۳-هردوت در تاریخ خود در باره نفت مینویسد:در نزدیکی شوش(در محلی بنام اردریکا)چاه هایی از نفت و قیر و نمک ته نشین شده بدست امده است
۴-امیانوس رومی که همراه ژولین امپراطور روم به جنگ شاهپور دوم امده است مینویسد:
ایرانیان برگهای گیاه مخصوصی رادر روغن خیس میکردندو سپس مایعی بنام نفت بر ان مالیده و انگاه تیر های خود را در ان نهاده و اتش زده سپس بسوی دشمن پرتاب می کردندو این تیرها به هرجا که میرسید انجا را به اتش می کشید