منشور حقوق بشر كوروش




دعاي كوروش در حق سرزمين ايران : اهورا مزدا ، اين سرزمين را ، اين مرز و بوم را ، از كينه ، از دشمن ، از دروغ ، از خشكسالي حفظ كند .هر چند در روايات و معلومات اسلامي ، به نقل برخي از مفسرين ، مراد « از ذو القرنين » در قران مجيد ، به احتمالي ، شخص كوروش بوده است . لكن بدون شك ، نامبرده ، بزرگترين و برترين اعلاميه حقوق بشر دوران باستان را اعلام و اجرا كرده است .در خصوص ترجمه عبارت متن كتبيه كوروش ، در كتاب « سرزمين جاويد » ،تاليف ، ماژيران موله – هرتزفلد – گيرشمن ،نويسنگان در اين كتاب ، ادغان دارند كه ، منشور آزادي كوروش ( در حدود ۲۵۴۳ سال قبل ) به مراتب از اعلاميه حقوق بشر انقلابيون فرانسه در قرن ۱۷ ميلادي و اعلاميه حقوق بشر قرن ۲۰ ميلادي سازمان ملل متحد ، برتر و معنويت بيشتري دارد .منشور و اعلاميه كوروش ، در سال ۵۳۹ قبل از ميلاد ، بعد از تسخير و فتح شهر بابل صادر شده است . كوروش بعد از خاتمه زمستان در اولين روز بهار ، در بابل تاجگذاري كرد . شرح كامل تاج گذاري كوروش و حوادث آن دوران ، به صورت مفصل توسط « گزنفون » سردار و مرد جنگي و فيلسوف و مورخ يوناني ظبط و بيان شده است .كوروش بعد از تاجگذاري ، در معبد مردوك خداي بزرگ بابل ، منشور آزادي نوع بشر را قرائت نمود .متن سخنراني و كتبيه كوروش تا اين اواخر نامعلوم بود . تا اينكه اكتشافات در بين النهرين از ويرانه قديم شهر « اور » كتبيه اي بدست آمد و بعد از ترجمه معلوم شد ، همان متن منشور آزادي نوع بشر ، كوروش ميباشد .اين كتيبه سنگي اينك در كتابخانه ملي انگلستان نگهداري ميشود ،بدون ترديد ، از قديمترين و مهمترين اسناد حقوق بشر ، در تاريخ باستان مي باشد .در اين كتبيه كوروش خود را معرفي نموده و اسم پدر ، جد اول ، دوم و سوم خويش را نام مي برد و اعلام مي دارد كه پادشاه ايران و پادشاه بابل و پادشاه جهات اربعه ( كشورهاي اطراف ايران ) مي باشد ، آنگاه در مقام بيان حقوق بشر و منشور آزادي خويش اعلام مي دارد :ترجمه عين كتبيه :اينك كه به ياري مزدا ، تاج سلطنت ايران و بابل و كشورهاي جهات اربعه را به سر گذاشته ام ، اعلام مي كنم :كه تا روزي كه من زنده هستم و مزدا توفيق سلطنت را به من مي دهددين و آيين و رسوم ملتهايي كه من پادشاه آنها هستم ، محترم خواهم شمرد و نخواهم گذاشت كه حكام و زير دستان من ، دين و آئين و رسوم ملتهايي كه من پادشاه آنها هستم يا ملتهاي ديگر را مورد تحقير قرار بدهند يا به آنها توهين نمايند .من از امروز كه تاج سلطنت را به سر نهاده ام ، تا روزي كه زنده هستم و مزدا توفيق سلطنت را به من مي دهد ،هر گز سلطنت خود را بر هيچ ملت تحميل نخواهم كردو هر ملت آزاد است ، كه مرا به سلطنت خود قبول كند يا ننمايدو هر گاه نخواهد مرا پادشاه خود بداند ، من براي سلطنت آن ملت مبادرت به جنگ نخواهم كرد .من تا روزي كه پادشاه ايران و بابل و كشورهاي جهات اربعه هستم ، نخواهم گذاشت ،كسي به ديگري ظلم كند و اگر شخصي مظلوم واقع شد ، من حق وي را از ظالم خواهم گرفتو به او خواهم داد و ستمگر را مجازات خواهم كرد .من تا روزي كه پادشاه هستم ، نخواهم گذاشت مال غير منقول يا منقول ديگري را به زور يا به نحو ديگربدون پرداخت بهاي آن و جلب رضايت صاحب مال ، تصرف نمايدمن تا روزي كه زنده هستم ، نخواهم گذاشت كه شخصي ، ديگري را به بيگاري بگيردو بدون پرداخت مزد ، وي را بكار وادارد .من امروز اعلام مي كنم ، كه هر كس آزاد است ، كه هر ديني را كه ميل دارد ، بپرسدو در هر نقطه كه ميل دارد سكونت كند ،مشروط بر اينكه در آنجا حق كسي را غضب ننمايد ،و هر شغلي را كه ميل دارد ، پيش بگيرد و مال خود را به هر نحو كه مايل است ، به مصرف برساند ،مشروط به اينكه لطمه به حقوق ديگران نزند .من اعلام مي كنم ، كه هر كس مسئول اعمال خود مي باشد و هيچ كس را نبايد به مناسبت تقصيري كه يكي از خويشاوندانش كرده ، مجازات كرد ،مجازات برادر گناهكار و برعكس به كلي ممنوع استو اگر يك فرد از خانواده يا طايفه اي مرتكب تقصير ميشود ، فقط مقصر بايد مجازات گردد ، نه ديگرانمن تا روزي كه به ياري مزدا ، سلطنت مي كنم ، نخواهم گذاشت كه مردان و زنان را بعنوان غلام و كنيز بفروشندو حكام و زير دستان من ، مكلف هستند ، كه در حوزه حكومت و ماموريت خود ، مانع از فروش و خريد مردان و زنان بعنوان غلام و كنيز بشوندو رسم بردگي بايد به كلي از جهان برافتد .و از مزدا خواهانم ، كه مرا در راه اجراي تعهداتي كه نسبت به ملتهاي ايران و بابل و ملتهاي ممالك اربعه عهده گرفته ام ، موفق گرداند .كوروش